بازاریابی(Marketing) چیست ? 10 تکنیک کاربردی در مارکتینگ

بازاریابی یا مارکتینگ شامل تمامی استراتژی ها و تاکتیک هایی است که هر کسب و کاری به منظور برقراری ارتباط با مشتریان و ترغیب آن ها برای خرید به کار می گیرند. بعبارتی اقداماتی که مشتری را به سمت انجام فعالیتی که برای یک کسب و کار سودآور است، سوق می دهد.
برای اینکه یک بازاریاب موفق باشید باید با مفاهیم و اصول اساسی Marketing آشنا باشید. به صورت عامیانه انجام تبلیغات به صورت آنلاین یا محیطی برای فروش محصولات و یا خدمات یک کسب و کار را گویند.
به طور کلی مارکتینگ یک اصطلاح بسیار گسترده است که طیف وسیع و متنوعی از عناوین از قبیل ارتباط و ارسال پیام (Communication)، تبلیغات(Promotion)، برندسازی(Branding) و فروش(Selling) را در بر می گیرد.
بازاریابی در هسته اصلی خود به دنبال فروش کالایی یا خدماتی از طریق شناسایی مشتریان ایده آل خود و جلب توجه مشتریان به محصول یا خدمات موجود است.
مفهوم مارکتینگ در طول تاریخ، پیوسته دچار تغییر و تحول بوده و تعاریف زیادی برای آن ارائه شده است. در این مقاله می خواهیم مفهوم Marketing را به عنوان یکی از مهیج ترین مباحث اقتصادی که از ملزومات هر کسب و کاری برای رسیدن به درآمدزایی می باشد را مورد بررسی قرار دهیم.
تاریخچه بازاریابی
مارکتینگ برای اولین بار در سال 1935 به شکل رسمی توسط انجمن اساتید بازاریابی آمریکا بدین شکل تعریف شد:
مارکتینگ اجرای یک سری اقدامات در فضای کسب و کار ، به جهت هدایت کالا از تولید کننده به سمت مصرف کننده می باشد. بعبارتی مارکتینگ به کلیه فعالیت هایی گفته می شود که یک شرکت برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات خود به مصرف کنندگان انجام می دهد. در این تعریف تمرکز مارکتینگ بر روی فروش هر چه زودتر محصول می باشد.
این تعریف در سال 1985 توسط انجمن بازاریابی آمریکا دچار اندکی تغییرات شد:
مجموعه ای از فرایندهایی که یک سازمان در راستای خلق ارزش و اطلاع رسانی درباره آن ارزش و در نهایت انتقال پیشنهادات ارزشمند به مشتریان و برقراری ارتباط با آن ها انجام می دهد. در این تعریف مارکتینگ بر مفهوم ارزش، ارزش آفرینی و نحوه ارتباط با مشتری تمرکز دارد.

تعریف مارکتینگ در سال 2004 شکل کامل تری به خود گرفت:
بازاریابی به فرآیند برنامه ریزی و اجرای فعالیت های مربوط به تولید و فروش کالا اطلاق می شود که در طول این فرایند تمامی تمامی اهداف فردی و سازمانی در انجام مبادلات تأمین می شود. این مفهوم از مارکتینگ 4 عنوان تولید محصول(product)، قیمت گذاری(pricing)، ترویج (promotion) و مکان(place) توزیع ایده ها، کالاها و خدمات را دربر می گیرد. این تعریف از مارکتینگ به Marketing Mix معروف است و به عنوان 4ps شناخته می شود.
AMA در سال 2013 تعریف کامل تری را برای مارکتینگ ارائه داد.
تعریف بازاریابی
در بالا اشاره شد به اعمالی که باعث انجام فعالیتی از سوی مشتری میشوند که برای کسبوکار سودمند است مارکتینگ گفته میشود. مارکتینگ همه استراتژیها و تاکتیکهایی را در بر میگیرد که شرکتهای مختلف با بهره برداری از آنها در جهت پیدا کردن جایگاهی برای محصولات و خدمات خود در بازار و ترغیب مخاطب هدف به خرید تلاش میکنند. در زیر دیدگاه های مختلفی که برای تعریف مارکتینگ ارائه شده را بررسی می کنیم:
تعریف مارکتینگ از دیدگاه انجمن بازاریابی آمریکا
بازاریابی مجموعه ای از نهادها، فعالیت ها و فرآیندهای مربوط به خلق، برقراری ارتباط، ارائه و تبادل پیشنهادهای ارزشمند (Offerings) می باشد. مبادلههایی که برای مشتریان، کارفرمایان ، شرکا و به طور کلی جامعه ارزشمند هستند.
این تعریف از مارکتینگ بسیار خوب است؛ زیرا:
• بر جنبه های استراتژی مارکتینگ تمرکز کرده و به عنوان عامل موفقیت سازمانی بر آن تمرکز دارد
• مارکتینگ را “مجموعه ای از فعالیت ها ، نهادها و فرایندها” تعریف می کند، توجه کنید این تعریف محدود به یک بخش سازمانی نشده است.
• تمرکز اصلی مارکتینگ ایجاد ارزش است: ایجاد ارزش ، برقراری ارتباط ، تحویل و مبادله با ذینفعان مختلف.
تعاریف AMA از مارکتینگ هر چند سال یکبار سال توسط یک هیئت متشکل از پنج محقق فعال در این زمینه بررسی و اصلاح می شود. AMA در سال 2007 تعریف مذکور را ارائه داد. این تعریف پس از بررسی و بازنگری توسط محققان مارکتینگ مورد تأیید قرار گرفت و سرانجام در سال 2017 به تصویب رسید.

بنا به تعریف مذکور می توان گفت مارکتینگ در ابتدایی ترین سطح خود به دنبال همسو سازی محصولات و خدمات یک شرکت با مشتریانی است که می خواهند به آن محصولات دسترسی پیدا کنند. سفارشی سازی محصولات به مشتریان در نهایت سودآوری را تضمین می کند.
بازاریابی از دیدگاه پیتر دراکر
هر کسب وکاری دو کارکرد مهم تجاری بازاریابی و نوآوری را در بر می گیرد. در نهایت این مشتری است که بایستی تصمیم بگیرد که برای خدمات و محصولات یک کسب و کار هزینه کند و برای یک کسب و کار ارزش آفرینی کند.
مفهوم بازاریابی از دیدگاه فیلیپ کاتلر (کامل ترین تعریف)
به نظر می رسد فیلیپ کاتلر بهترین تعریف را از مارکتینگ ارائه داده است:
دانش و هنر ایجاد و خلق، ارزش یابی ، ارائه در راستای تأمین نیازهای بازار هدف، جهت سودآوری است.
مارکتینگ نیازها و خواسته های پرداخت نشده را شناسایی و برای آن ها یک بازار در نظر می گیرد، سپس حجم این بازار اندازه گیری می شود و نهایتاً سود بالقوه آن را ارزیابی می کند. در واقع مارکتینگ مشخص می کند کدام بخش از بازار را می تواند به بهترین وجه برآورده کند و سپس محصولات و خدمات مربوطه را طراحی و معرفی می کند.

فرایندی که شرکت ها از طریق آن جهت برقرای ارتباط قوی، با مشتریان خود وارد تعامل می شوند و آن ها را درگیر می نمایند. در نهایت برای مشتری ارزش ایجاد کرده و در مقابل آن ارزشی را نیز دریافت می کنند.
تعریف تحقیقات بازاریابی
این تحقیقات عملکردی است که مصرف کنندگان، مشتریان و مردم را از طریق اطلاعات به بازاریاب مرتبط می کند. اطلاعاتی که برای شناسایی وتعریف فرصت ها و چالش های مارکتینگ استفاده می شود. این اطلاعات کمک می کند تا بتوانید فعالیت های مارکتینگ را ایجاد ، مشخص و ارزیابی کنید. همچنین با نظارت بر عملکرد مارکتینگ و درک درستی از آن به عنوان یک استراتژی را بهبود بخشد.
این تحقیقات اطلاعات مورد نیاز برای پرداختن به این موضوعات را مشخص می کند. یک روش جمع آوری داده را توسعه داده، آن را مدیریت و پیاده سازی کرده و در نهایت اطلاعاتی در مورد یافته ها و نتایج آن ها ارائه می دهد.

آیا برندینگ با مارکتینگ ارتباطی دارد؟ باید بگوییم در اینکه برندسازی و تبلیغات، هر دو زیرمجموعه های Marketing می باشند.
جایگاه برند و تبلیغات در بازاریابی
بدون شک برندسازی و تبلیغات دو زیر مجموعه تفکیک ناپذیر مارکتینگ هستند، که به پیشبرد درست مارکتینگ کمک شایانی می کند.
برند نام ، اصطلاح ، طرح ، نماد یا هر ویژگی دیگری است که محصول یا خدمات فروشنده را از سایر فروشندگان متمایز می کند. برندسازی و تبلیغات زیرمجموعه مدیریت بازاریابی است و برای ارتباط و ارسال پیام (Communication)به مخاطب به کار گرفته می شوند.
در واقع برندسازی جهت برقراری ارتباط با مشتری (بازار هدف) و افزایش آگاهی مشتری از ویژگی های کسب و کار و تبلیغات به جهت ارائه پیشنهادهای ارزشمند به مشتری در مارکتینگ است.
استانداردهای برند ISO در این باره می گوید: نام تجاری یا همان برند “یک دارایی نامشهود” است که هدف آن ایجاد “تصاویر و ارتباطات متمایز در ذهن ذینفعان است و از این طریق منافع اقتصادی / ارزش هایی ایجاد می کند.
برندینگ نوعی از مارکتینگ نمی باشد اما بدون شک از ملزومات این استراتژی است.

به طور کلی می توان گفت بازاریابی شامل تبلیغات(Promotion)، فروش(Selling) و برندسازی(Branding) می باشد.
ترکیب بازاریابی و چهار «P» مارکتینگ
یکی از معروف ترین اصطلاحات مارکتینگ “Marketing Mix به معنای ترکیب بازاریابی یا آمیخته بازاریابی است. عناصر تشکیل دهنده این ترکیب عبارتند از: محصول (Product)، قیمت (Price)، ترویج (Promotion) و مکان عرضه و توزیع (Place).
از آنجایی که نام انگلیسی هر یک از این مؤلفه ها با حرف P شروع می شود، بهمین دلیل این مفهوم بیشتر در دنیای مارکتینگ با عنوان «چهار P» شناخته می شود. نیل بوردن این ترکیب و مفهوم 4Ps را در دهه 1950 رواج داد.
علی رغم اینکه تاکتیک ها و کانال های مارکتینگ طور مداوم در حال پیشرفت هستند، تمامی اقدامات مارکتینگ حول این 4 عنصر انجام می شود. قابل ذکر است این مؤلفه های کلیدی هرگز تغییر نمی کنند. اما مدل های دیگری از مارکتینگ (از قبیل هفت P) نیز وجود دارد، اما 4 عنصر اصلی محصول ، قیمت ، مکان و تبلیغات برای درک نحوه عملکرد مارکتینگ کافی می باشد.

محصول Product
محصول فیزیکی یا خدمات و یا ایده که هر کسب و کاری سعی در فروش آن دارد. برای معرفی هر محصولی بایستی مواردی از قبیل انواع مختلف محصول، نحوه ارائه آن مشخص شود.
قیمت Price
زمانی که مشتری قصد خرید محصولی را دارد، هزینه خرید محصول مهم ترین عامل مؤثر در انتخاب او می باشد. موارد قابل توجه در قیمت محصول عبارتند از:
چه قیمتی برای محصول مورد نظر مناسب خواهد بود؟ تعیین قیمتهای عادلانه و معقول بر اساس هزینه های تولید و هزینه هایی که مردم حاضر به پرداخت آن هستند ، به آنالیز بازار و تحقیقات رقابتی نیاز دارد.
ترویج Promotion
زمانی که یک کسب و کاری قصد عرضه محصولی را دارد، بایستی آگاهی مخاطبان خود را نسبت به ویژگی های محصولات مربوطه افزایش دهد.
اگر محصولی عرضه شود اما در مورد ویژگی ها و مزایای آن اطلاع رسانی انجام نگیرد، متعاقباً مخاطبی را نیز نخواهد داشت و در نتیجه به فرو نخواهد رسید. در اینصورت وجود و یا عدم وجود یک محصول چه توفیری برای توسعه کسب و کار خواهد داشت.
بنابراین ، پس از عرضه هر کالایی (یا حتی قبل از آن)، بایستی درباره ویژگی ها و مزایای محصول مربوطه در بین مخاطبان خاص خود تبلیغ و ترویج کرد.
مکان Place
محصول مورد نظر باید در مکانی و زمانی ارائه شود که مشتری برای رفع نیاز خود خواهان آن است. به عبارت دیگر ، مشتری برای رفع نیازهای خود باید در زمان و مکان مناسب به محصول مناسب دسترسی داشته باشد.
اهداف بازاریابی
هر کسب و کاری برای موفقیت بایستی مارکتینگ را در رأس برنامه های خود قرار دهد. مارکتینگ سبب ایجاد آگاهی از برند، افزایش فروش و رونق توسعه کسب مربوطه می گردد.

اطلاع رسانی و افزایش آگاهی
اطلاعاتی در خصوص ارزش ویژگی های محصولات و یا خدمات را در اختیار مشتریان قرار می دهد. همچنین سبب ایجاد آگاهی از برند در بین مخاطبان می گردد.
درک خواسته ها و نیازهای مشتری
هر کسب و کاری به کمک مارکتینگ قادر خواهد بود نیازها و خواسته های مشتریان خود را درک کند. از طریق انجام تحقیقات بازاریابی، بخش های بازار بر اساس روانشناسی، رفتار، جغرافیا و معیارهای جمعیت شناسی تقسیم بندی می گردد و پس از ارزیابی بازار هدف، محصولات و یا خدمات یک شرکت طبق نیازهای مشتریان بازار هدف تولید و ارائه می شود.
جذب مشتری و افزایش فروش
کسب و کارها از طریق مارکتینگ توجه و نظر مشتری را جلب می کنند و در نهایت فروش خود را افزایش می دهند. در واقع در این مرحله تبلیغات وارد عمل می شود که تأثیر بسیار سودآوری را بر روی افزایش فروش خواهد گذاشت.
برندینگ و برندسازی
کسب و کارهای می خواهند از طریق مارکتینگ برند خود را بسازند و یک نام تجاری قوی را در بین رقبای خود ایجاد کنند. بنابراین برای شناخته شدن محصولات و یا خدمات کسب و کار خود، سعی کنید به کمک بازاریابی مؤثر شهرت خوبی را برای برند خود در بازار ایجاد نمائید. شهرت برند می تواند با ایجاد یک نام تجاری قوی سبب افزایش فروش و گسترش تجارت گردد و یا منتهی به شکست کسب و کار در سطح بازار شود.
استراتژی بازاریابی
مشتری محصولی که یک کسب و کار عرضه می کند را خریداری نمی کند، بلکه ارزش خلق شده توسط کالا را خریداری می نماید. به همین دلیل برای موفقیت در مارکتینگ بایستی درک درستی از خواسته ها و نیازهای مشتریان داشته باشد و به درستی بتوانید مصرف کننده را روانشناسی کنید.
باید بتوانید نظر و توجه مشتری را از بین صدها پیام تبلیغاتی به سمت خود بکشید. مخاطبان شما به دنبال رفع نیازهای خود می باشند و فقط به مواردی توجه می کنند که به نیازهای آن ها نزدیک باشد.
استراتژی مارکتینگ، توسعه و اجرای فعالیت های در راستای به دست آوردن یک مزیت رقابتی در بین رقبای خود می باشد. هر کسب و کاری برای برنامه ریزی و تعیین اهداف خود و دستیابی به آن ها به یک استراتژی قدرتمند مارکتینگ نیاز دارد.
انواع بازاریابی
بازاریابی بنا به شاخص های موجود به انواع مختلف بازاریابی سنتی و مدرن یا بازاریابی آنلاین و آفلاین تقسیم بندی می شود.
بازاریابی B2B و بازاریابی B2C
بازاریابی B2B (بیزینس با بیزینس، شرکت با شرکت یا صنعت) به بازاریابی محصولات شرکت برای فروش به شرکت های دیگر گفته می شود. از طرف دیگر، هدف بازاریابی B2C (بیزینس با مصرف کننده یا بازاریابی مصرف کننده) مصرف کننده های عادی می باشند. در حالی که این دو نوع بازاریابی از بسیاری جهات به یکدیگر شبیه هستند ، اما متفاوت از همدیگر عمل می کنند:
تصمیم گیرنده
در بازاریابی B2C هر کسی میتواند به عنوان یک مشتری برای خودش تصمیم بگیرد؛ اما در بازاریابی B2B برای تصمیم گیری سلسله مراتب یک سازمان بایستی در نظر گرفته شود.
فرآیند، انگیزه و زمان لازم برای تصمیمگیری
تصمیم گیری در بازاریابی B2C می تواند بر اساس احساسات یا یک تصمیم آنی باشد. اما وقتی صحبت از B2B می شود ، طبق روال خاصی و با برنامه ریزی دقیق تصمیم گیری می شود.
بازاریابی آفلاین و بازاریابی آنلاین
این نوع بازاریابی در بستر اینترنت انجام می شود.
انواع بازاریابی آنلاین
بازاریابی محتوایی (Content Marketing)
امروزه مردم تمایلی به دریافت تبلیغات گاه و بیگاه ندارند، در عوض ترجیح می دهند کسب و کارها با تولید محتوای با کیفیت اطلاعات آن ها را در خصوص کالای مورد نظر افزایش دهند. هدف اصلی در بازاریابی محتوایی، تولید محتوای جذاب و منحصر بفرد در راستای رفع خواسته ها و نیازهای مخاطبان شان می باشد.

بازاریابی محتوا می تواند از وبلاگ نویسی و تولید محتوای متنی در وب سایت ها گرفته تا ارسال ایمیل ، فعالیت در شبکه های اجتماعی ، تولید محتوای ویدئویی و پادکست، یا هر محتوای دیجیتالی دیگری را در برگیرد. تهیه بروشور یا مجلات نوعی بازاریابی محتوا سنتی به شمار می آید.
اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing)
براساس انجمن ملی تبلیغ کنندگان (ANA) ، بازاریابی اینفلوئنسر با هدف بهره گیری از افرادی که بر خریداران بالقوه تأثیر گذارند و هدایت فعالیت های مارکتینگ از طریق این افراد برای ارسال پیام برند به بازار انجام می شود.
در این نوع مارکتینگ، یک برند به جای اینکه مستقیماً برای گروه بزرگی از مصرف کنندگان تبلیغ کند، از اینفلوئنسرها (شامل افراد مشهور، بلاگرها)می خواهند تا از طرف آنها نام برندشان را به گوش دیگران برسانند.
بازاریابی رابطه مند (Relationship Marketing)
طبق انجمن ملی تبلیغ کنندگان (ANA) ، مارکتینگ رابطه ای به استراتژی ها و تاکتیک های تقسیم بندی مصرف کنندگان جهت افزایش وفاداری مشتری و تعامل بلندمدت اشاره دارد. این شکل مارکتینگ از احساسات و انالیز رفتاری مصرف کنندگان برای ایجاد رابطه دوستانه بهره می برد.
بازاریابی رابطه ای به کسب و کارها کمک می کند تا ارتباط دو طرفه و بلند مدت با مشتریان خود ایجاد کنند. ایجاد یک برند قدرتمند ، حفظ مشتری ، بدست آوردن وفاداری آن ها از ویژگی های عمده این نوع مارکتینگ است. در واقع این تکنیک مارکتینگ ابعادی مانند شرکا ، کانال های مارکتینگ ، مشتریان و کارمندان را در بر می گیرد و هدف آن ایجاد یک شبکه بازاریابی است.
بازاریابی ویروسی (Viral Marketing)
مارکتینگ ویروسی یا وایرال یک پدیده مارکتینگ است که افراد را برای ارائه و انتقال پیام مارکتینگ ترغیب می کند. تعداد افرادی که در معرض یک پیام قرار دارند “ویروسی” نامیده می شود زیرا از روند انتقال ویروس یا بیماری از یک شخص به شخص دیگر تقلید می کند.
در وایرال مارکتینگ، کسب و کارها بر اساس یک استراتژی هوشمندانه، مشتریان خود را به انتقال پیام بازاریابی برند شان تشویق می کنند. تبلیغ برند از طریق مشتریان همانند انتشار ویروس در محیط اطراف عمل می کند، به دلیل این شباهت موجود این تکنیک را ویروسی و یا وایرال نامگذاری کردند. تنها تفاوت این ویروس با ویروس های دیگر این است که ویروس شما در دیجیتال مارکتینگ، محتوا است و در دنیای دیجیتال منتشر می شود.
بازاریابی سبز (Green Marketing)
منظور از مارکتینگ سبز، توسعه و مارکتینگ محصولاتی است که تصور می شود از نظر محیط زیست بی خطر هستند (یعنی برای حداقل رساندن تأثیرات منفی بر محیط فیزیکی یا بهبود کیفیت آن طراحی شده اند). بعبارتی تلاش در راستای تولید و بسته بندی محصولات به شدت بازیافت پذیر که به زیست محیطی آسیب وارد می کنند.

بازاریابی سبز شامل کلیه فعالیتها و اقدامات سازگار با محیط زیست در یک کارخانه تولیدی یا شرکت خدماتی است. اگر قصد دارید از گرین مارکتینگ استفاده کنید بایستی اصول آن را در تمامی مراحل فعالیت ها و اقدامات مورد نظر رعایت کنید. اقداماتی مانند تغییر در طراحی محصول، تغییر صنعت و فرآیند تولید، بسته بندی زیست محیطی و سایر تغییراتی که باید برای جلوگیری از تخریب محیط زیست انجام شود.
با بازاریابی سبز می توان دنیا را نجات داد.
بازاریابی کلمات کلیدی
این شکل از مارکتینگ شامل قرار دادن پیام مارکتینگ در برابر کاربران بر اساس کلمات کلیدی و عباراتی خاص است که آنها برای جستجو استفاده می کنند. مزیت اصلی این روش این است که به بازاریابان امکان می دهد پیام مناسب و درست را در زمان مناسب به افراد مناسب برسانند. برای بسیاری از بازاریاب ها ، مارکتینگ کلمات کلیدی در هنگام ورود کلمات کلیدی خاص به قرار دادن تبلیغ منجر می شود. توجه داشته باشید که در سئو ، این اصطلاح به معنای دستیابی به جایگاه برتر در خود نتایج جستجو اشاره دارد.
نقش سئو در مارکتینگ
بهینه سازی موتور جستجو (SEO) فرآیند توسعه یک برنامه بازاریابی / فنی برای ارتقاء رتبه سایت و بهبود قابلیت دیده شدن آن در یک یا چند موتور جستجو است. این استراتژی به طور معمول، از دو عنصر تشکیل شده است. از لحاظ فنی، SEO به ما این اطمینان را می دهد در صورت رعایت برخی نکات، یک وب سایت می تواند به درستی توسط موتورهای جستجوگر بزرگ ایندکس شود.

اگر بتوانیم کلمات کلیدی مناسبی را به کار ببریم، یک محتوای بی نظیر را ارائه دهیم و لینک سازی درست داشته باشیم. از نظر مارکتینگ ، SEO به فرایند هدف قرار دادن کلمات کلیدی خاص اشاره دارد که در آن وب سایت مورد نظر باید در جستجوها “برنده” شود. این کار را می توان با بهینه کردن یک وب سایت برای کسب امتیاز خوب در الگوریتم هایی که موتورهای جستجو برای تعیین رتبه بندی استفاده می کنند یا خرید جایگاه با کلمات کلیدی منفرد انجام داد. اغلب ، برنامه های SEO ترکیبی از چندین عنصر و استراتژی هستند.توجه: وقتی از SEO برای توصیف شخصی استفاده می شود، مخفف کلمه بهینه ساز موتور جستجوگر است.
مارکتینگ چریکی (Guerrilla Marketing)
بازاریابی چریکی یا پارتیزانی یک استراتژی مارکتینگ غیر متعارف و خلاق را توصیف می کند که هدف آن کسب حداکثر نتیجه از حداقل منابع است. بعبارتی این استراتژی سعی دارد با حداقل هزینه های مالی، بیشترین بازدهی را کسب کنند.
اساس بازاریابی چریکی ، همانطور که از نامش پیداست ، مشابه تاکتیک های جنگ چریکی (یا جنگ گوریل) است. همانطور که احتمالاً می دانید ، در جنگهای چریکی یا همان پارتیزانی ، سربازان برای شکست دشمن از حرکات غیر قابل پیش بینی و غالفگیر کننده بهره می گیرند.

بازاریابی ورودی (InBound-marketing)
مارکتینگ ورودی، نوعی مارکتینگ است که در آن مشتریان در پاسخ به روش های مختلفی که برای جلب توجه آن ها استفاده می شود، با بازاریاب تماس برقرار می کنند. این روش ها شامل ایمیل مارکتینگ، تولید محتوا و طراحی وب است. یکی از اهداف این نوع مارکتینگ، که شامل بازاریابی محتوا است ، ایجاد تجارت به عنوان منبعی برای کسب اطلاعات ارزشمند و راه حل برای رفع مشکلات و در نتیجه کسب اعتماد و ایجاد وفاداری در مشتری است.
بازاریابی ورودی استراتژی برقراری ارتباط با مشتریان بالقوه از طریق تجربیات و کالای درخواستی آن ها می باشد، در واقع در این روش ، مشتری خود به دنبال محتوا است. این رویکرد باید زمانی به کار می آید که خود شخص مصرف کننده به منظور انجام خرید شروع به جمع آوری اطلاعات می نماید.
بازاریابی خروجی (OutBound-marketing)
مارکتینگ خروجی اصطلاح جدیدتری برای مارکتینگ سنتی است که با رواج یافتن اصطلاح مارکتینگ ورودی در بین عموم مردم، بوجود آمد. در مارکتینگ خروجی، بازاریاب از طریق روش هایی مانند تلویزیون ، رادیو ، بیلبورد و ارسال ایمیل با مشتری ارتباط برقرار می کند. این روش اغلب برای تأثیرگذاری بر آگاهی و ترجیح مصرف کننده نسبت به برند استفاده می شود.
در این شکل مارکتینگ بایستی دقت کنید با انجام تبلیغات و ارسال پیام زیاد، برای مشتریان خود مزاحمت درست کنید؛ در غیر اینصورت نه تنها موفق به جلب توجه آن ها نخواهید بود بلکه بیشتر مشتریان خود را از دست خواهید داد. بنابراین در بازاریابی خروجی بایستی بسیار هوشمندانه و هدفمند عمل کنید، یکی از استراتژی های موجود برای موفقیت در این زمینه ساخت پرسونای مشتری می باشد.
بازاریابی وابسته (Affiliate Marketing)
بازاریابی وابسته یک روش تبلیغاتی است که در آن یک کسب و کار برای افروش بیشتر یا هدایت مشتریان به سمت محصولات و خدمات خود از شخص یا سازمان دیگر کمک می گیرد. این اشخاص یا سازمان های وابسته در ازای فروش محصولات و یا خدمات شرکت مربوطه کمیسیون دریافت می کنند.
برای اولین بار، آمازون سیستم همکاری در فروش را راه اندازی کرد و نمونه ایرانی این مارکتینگ در ایران دیجی کالا می باشد. افیلیت مارکتینگ یک تکنیک کاربردی و آسان برای کسب درآمد از وب سایت یا وبلاگ می باشد.
نتیجه گیری
مارکتینگ مفهومی پیچیده است که بسیاری از افراد را سردرگم می کند. بسیاری از افراد مارکتینگ را با فروش اجباری ، ویزیتورها، تبلیغات تکراری و خسته کننده اشتباه می گیرند. موارد فوق بخشی از ابزارهای مارکتینگ است و نباید آنها را با مفهوم و اصول مارکتینگ اشتباه گرفت.
آیا تا به حال به مباحثی مانند ایجاد ارزش ، مبادله ، تقاضا یا سایر مفاهیم و اصول مارکتینگ پرداخته اید؟ به نظر شما این مباحث چقدر می تواند مفید باشد و به شرکت ها در توسعه کار خود کمک کند؟ در مقالات بعدی به بررسی این مسائل خواهیم پرداخت.
بازاریابی به عنوان یک اصل جدانشدنی هر کسب و کاری، برای هر شخص یا سازمانی تعریف متفاوتی دارد. توسعه و پیشرفت مشاغل بدون استراتژی مارکتینگ امکان پذیر نخواهد بود. بهترین تعریفی که از مارکتینگ می توان ارائه داد این است که یک استراتژی هدفمند را در هسته اصلی خود داشته باشد . این استراتژی بایستی شامل تمامی فعالیت هایی باشد که عامل موفقیت سازمان مربوطه گردد.
طبق انجمن علمی آمریکا ، بازاریابی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و سپس در طول قرن بیستم و بیست و یکم به تکامل رسید. در مجموع مارکتینگ به فعالیت هایی اطلاق می شود که یک کسب و کار برای افزایش فروش محصولات و یا خدمات خود به مشتریان فعلی، جذب مشتریان بالقوه و تبدیل آن ها به مشتریان بالفعل و نگهداشتن آن ها انجام می دهد. بازاریاب و افرادی که در قسمت تبلیغات یک شرکت کار می کنند، از طریق تبلیغات و برندسازی به دنبال جلب توجه مخاطبان اصلی بالقوه هستند.
دیدگاهتان را بنویسید